جالب است که مسلمانان فرگشت را رد مینمایند، اما خرافات اسلام را که بر اساس افسانهها بیان شده، قبول میکنند.
این هم نظر علی ابن ابیطالب در مورد چگونگی خلقت آدم که بر اساس تعالیم اسوهاش محمد( البته با اقتباس از تورات) بیان شده. آیا این نظرات آنگونه که اللهپرستان ادعا دارند، علمی است؟:
و آنگاه پروردگار سبحان از زمینهای سنگلاخ و هموار و زمینهای ویژهی کشاورزی و شورهزاران، اندکی خاک فراهم آورد و به آبش آمیخیت تا پاک و بیآلایش شد و به همدیگر چسبید؛ سپس از آن گِل پاک، هیکلی که دارای اعضا و پیوندها و گسستگیها بود، بیافرید و آن را مدتی بداشت تا خشک شود، انگاه از روح خود در آن دمید؛ بدانگونه بود که بر پای خاست در حالی که انسانی هوشمند شده بود؛ انسانی که قوای مُدرکهاش را در معقولات بکار میاندازد و در کارها به وسیلهی اندیشههایش تصرف میکند و اعضایش را در زندگی به خدمت میگیرد و در کارهایش ابزار لازم از قبیل دست و پایش را به حرکت در میآورد و دارای شاختی است که میان حق و باطل و چشیدنیها و بوئیدنیها و رنگها و جنسها فرق میگذارد و آنها را تشخیص میدهد. این انسان خلقتش و طینتش به الوان گوناگون آمیخته شد و دارای چیزهائی همانند یکدیگر و حالاتی متضاد و اخلاطی متباین از قبیل گرمی و سردی و رطوبت و خشکی گردید و پروردگار سبحان از فرشتگان، امانت خود را باز خواست کرد و انجام عهد و پیمان را از آنان طلب نمود؛ یعنی از آنها خواست که برای سجده کردن به آدم حاضر شوند و در مقابل عظمت و بزرگی او خضوع کنند؛ آنگاه خداوند سبحان فرمود: در مقابل آدم یه خاک بیفتید! همهی فرشتگان به خاک افتادند جر ابلیس که خویشتن بینی او را گرفت و بدبختی بر او غلبه نمود و به خاطر خلقتش که از آتش بود، تکبر کرد و ادم را که از پارهای گل خشکیده ایجاد کرده بود خوار و کوچک شمرد؛ پس خداوند بزرگ به او مهلت داد و او را رها کرد تا کارهائی که شایستهی خشم پروردگارش شود و امتحان و ازمایش او به پایان رسد و وعدهای که به او داده بود بسر اید، پس فرمود: تو از جمله مهلت داده شدگانی تا روز معلوم.
آنگاه خداوند سبحان آدم را در جائی که وسائل زندگیش فراهم بود جای داد و مکان او را امن و سلامت کرد و از شیطان و دشمنی شیطان او را بر حذر داشت. ابلیس که به زندگی ادم در بهشت برین و سرای جاویدان و همدمی با خوبان رشک میبرد، او را فریفت و یقیتش را به شک و تردید و تصمیم او را به سستی و کوتاهی و شادمانیش را به ترس تبدیل کرد و آنگاه که به خود آمد از خود پشیمانی کرد. سرانجام خداوند سبحان توبهاش را پذیرفت و کلمهی رحمت را به او یاد داد و بازگشت به بهشت را به او نوید داد و آنگاه او را به دنیای پر رنج و بلا و جایگاه توالُد و تناسُل فرزندانش روانه ساخت.
نهج البلاغه / باب صفه خلق ادم علیه السلام :
آدم ، حوا را در شکاف باسنش قرار داد تا زنان بدانند که باید دنبالهرو مردان باشند.
در تفسیر الصافی فیض کاشانی جلد 1 صفحه 414 و علل الشرائع شیخ صدوق جلد 1 صفحه 18 و در جامع الاحادیث شیعه آیت الله العظمی بروجردی جلد 20 صفحه 4 و علل اللئالی ابن ابی جمهور الاحسائی جلد 3 صفحه 280 گفته شده "پس از اینکه الله آدم را از گل رس آفرید به فرشتگان دستور داد، پس سجده کردند، آدم را خوابی عمیق فرا گرفت سپس حوا را (از دنده آدم ) آفرید، آدم او را در شکاف باسن خود قرار داد تا دلیلی باشد که زن باید دنبال رو مرد باشد.
البته اینکه چگونه آدم حوا را در شکاف باسنش قرار داد هم قابل توجیه است زیرا در روایات مختلفی مانند صحیح بخاری و مسلم بیان شده که بلندی ادم 60 گز بود.شرح
إن الله تبارک و تعالى لما خلق آدم من طین و أمر الملائكه فسجدوا له القى علیه السبات ثم ابتدع له حواء فجعلها فی موضع النقره التی بین وركیه و ذلک لكی تكون المرأه تبعا للرجل ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر