یکی از کلماتی که در قرآن از آن بسیار یاد شده، علم میباشد که ضد آن جهل است .
اگر کسی از لحظه ای خاص نسبت به موضوعی علم پیدا نمود ، پیش از آن لحظه او از آن موضوع علمی نداشته، پس نسبت به آن جاهل میباشد.
گذر زمان است که همواره از جهل انسانها کاسته و به علمشان افزوده میگردد.
اما با توجه به صفاتی که از الله یاد میشود، برای او چنین حالتی بی معناست.
او کسی است که در ابتدای پیدایش گیتی، برای آن تقدیری معین نمود و به سمت آن تقدیر هدایت کرده است؛ الله بیان میکند که ما برای هر حرکتی که در جهان رخ داده و یا در آینده رخ خواهد داد، کتابی را در ایتدای پیدایش جهان نوشیتم، و در آن از کوچکترین حرکتی که در آینده رخ خواهد داد غافل نشدیم:
وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یَابِسٍ إِلاَّ فِی كِتَابٍ مُّبِینٍ(انعام/59) كلیدهای غیب تنها نزد او است و جز او كسی آنرا نمیداند، آنچه در خشكی و دریاست میداند، هیچ برگی نمیافتد مگر اینكه از آن آگاه است، و نه هیچ دانهای در مخفیگاه زمین، و نه هیچ تر و خشكی وجود دارد جز اینكه در كتاب مبین (در كتاب علم الله) ثبت است .
پس برای چنین موجودی زمان و مکان معنائی ندارد و بر علم او در گذر زمان هم افزوده نخواهد شد ؛ اما آیاتی را در قران مشاهده می نمائیم که خلاف این امر را ثابت مینماید ، در اینجا به برخی از این آیات اشاره می شود:
در جنگها ابتدا الله برای تحریک و به هیجان آوردن مسلمانان جهت جنگ با توجه به کم بودن تعدادشان به آنان وعده داده بود که هر کدام از شما بر ده نفر از کفار غلبه خواهی نمود:
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتَالِ إِن یَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُواْ مِئَتَیْنِ وَإِن یَكُن مِّنكُم مِّئَةٌ یَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِینَ كَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ یَفْقَهُونَ (انفال/65) اى پیامبر مؤمنان را به جهاد برانگیز، اگر از شما بیست تن شكیبا باشند، بر دویست تن غلبه خواهند كرد و اگر از شما صدتن باشند بر هزار تن از كافران غلبه مىكنند، چرا كه اینان قومى هستند كه چیزى در نمىیابند. تکرار مضرب 10 در این آیه جالب است.
اما الله، متوجه گردید که عددی غیر معقول را بیان نموده ، این بود که آنرا اینگونه اصلاح نمود:
الآنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِیكُمْ ضَعْفًا فَإِن یَكُن مِّنكُم مِّئَةٌ صَابِرَةٌ یَغْلِبُواْ مِئَتَیْنِ وَإِن یَكُن مِّنكُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُواْ أَلْفَیْنِ بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ (انفال/66) اینك الله از شما سبک نمود (به شما تخفیف داد) و یقین حاصل کرد كه در شما ضعفى هست، در این صورت اگر از شما صد تن شكیبا باشند بر دویست تن غلبه مىكنند و اگر از شما هزار تن باشند، به توفیق الهى بر دو هزار تن غلبه مىكنند، و الله با شكیبایان است.
حتی الله، هنگامیکه پیامبران را فرستاد ، آهن را پیش از آن فرستاده بود که مردم با آن شمشیر درست کنند و در راه او بجنگند، تا الله یقین حاصل کند که چه کسی او را یاری خواهد نمود:
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ (حدید/25) به راستى كه پیامبرانمان را همراه با پدیدههاى روشنگر فرستادیم و همراه آنان كتاب آسمانى و ترازو فرو فرستادیم، تا مردم به دادگرى برخیزند، و آهن را نازل کردیم كه در آن ستیز و صلابت است و نیز سودهایى براى مردم، تا سرانجام الله بداند كه چه كسى در نهان او و پیامبرانش را یارى مىدهد، بىگمان الله نیرومند پیروزمند است .
او از کسانیکه مسلمان هستند امتحان میگیرد، تا بداند که آیا آنها از منافقان هستند یا از مسلمانان واقعی ؟ زیرا در آن زمان اخباری از مردم به گوش پیامبر اسلام میرسید که برخی از مسلمانان، در واقع منافق(در دل کافر و ظاهرا مسلمان) هستند:
وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنكُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ (محمد/31) و همه گونه شما را امتحان میکنیم تا اینکه مجاهدان و صابران را بدانیم (آنها را بشناسیم) و به احوال و اخبار (که از آنها بیان میشود) رسیدگی کنیم .
هنگامیکه مسلمانان در جنگ احد از غیر مسلمانان شکست خوردند ، قرآن ، دلیل این شکست را اینگونه توجیه مینماید؛ اولا الله میخواست بداند که کدامیک از شما منافق هستید؟ و ثانیا او میخواهد که برخی از شما را شهید گرداند:
إِن یَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْكَ الأیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَیَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاء وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الظَّالِمِینَ (آل عمران/140) اگر به شما (در میدان احد،) جراحتی رسید به آن جمعیت نیز (در میدان بدر)، جراحتی همانند آن وارد گردید. و ما این روزها را در میان مردم میگردانیم تا افرادی كه ایمان آوردهاند را بدانیم (که کی هستند) و (همچنین) الله از میان شما شهیدانی بگیرد، و خداوند ظالمان را دوست نمیدارد.
وَمَا أَصَابَكُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللّهِ وَلِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنِینَ (آل عمران/166) و آنچه در روز برخورد دو گروه [غزوه احد] به شما رسید، به اذن الهى بود، تا مؤمنان را بشناسد.
وَلْیَعْلَمَ الَّذِینَ نَافَقُواْ وَقِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ قَاتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَوِ ادْفَعُواْ قَالُواْ لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لاَّتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلإِیمَانِ یَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِم مَّا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا یَكْتُمُونَ (آل عمران/167) و تا (الله) بداند کسانیکه نفاق ورزیدند و به ایشان گفته شد بیایید در راه الله بجنگید یا دفاع كنید گفتند اگر جنگیدن مىدانستیم مسلما از شما پیروى مىكردیم آن روز آنان به كفر نزدیكتر بودند تا به ایمان به زبان خویش چیزى مىگفتند كه در دلهایشان نبود و الله به آنچه مىنهفتند داناتر است.
پیامبر اسلام در ابتدای بیان این دین به مردم ، وظایفی سنگین را برای خویش بیان نمود، تا دیگر مسلمانان بهتر بتوانند احکام این دین را اجرا نمایند ، زیرا آنها با دیدن اینکه نه تنها پیامبر از آنها راحتتر نیست ، بلکه وظایفش در این دین از آنها سنگین تر است، همواره بر ایمانشان نسبت به این دین افزوده میشده ، روی همین اصل بود که او در ابتدای اسلام ، خواندن قرآن را از قول الله در بیشتر از نصف شب بر خویش واجب میدانست:
یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ (مزمل/1) اى مرد جامه بر خود پیچیده (پیامبر اسلام)
قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا (مزمل/2) جز کمی از شب (بقیه را ) بپاخیز (( بیشتر شب را بیدار باش)) و ادامه ی این آیات که جزئیات آنرا را بیان مینماید .
اما پیامبر اسلام متوجه شد که مردم میدانند ، او اینگونه عمل نمیکند، این بود که در جهت توجیه این امر، این آیه را بیان نمود؛
قرآن میگوید که الله دانست که تو و برخی از کسانیکه با تو (محمد) شب بیداری میکنند، حساب اینکار را ندارند:
إِنَّ رَبَّكَ یَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِن ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِّنَ الَّذِینَ مَعَكَ وَاللَّهُ یُقَدِّرُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَن لَّن تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَیْكُمْ فَاقْرَؤُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَن سَیَكُونُ مِنكُم مَّرْضَى وَآخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُوا مَا تَیَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَیْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ (مزمل/20) در حقیقت پروردگارت مىداند كه تو و گروهى از كسانى كه با تواند نزدیك به دو سوم از شب یا نصف آن یا یك سوم آن را [به نماز] برمىخیزید و الله است كه شب و روز را اندازهگیرى مىكند دانست كه هرگز حساب آن را ندارید پس بر شما ببخشود [اینك] هر چه از قرآن میسر مىشود بخوانید مىداند كه به زودى در میانتان بیمارانى خواهند بود و دیگر در زمین سفر مىكنند در پى روزى خدا هستند و دیگر در راه خدا پیكار مىنمایند پس هر چه از میسر شد تلاوت كنید و نماز را برپا دارید و زكات را بپردازید و وام نیكو به خدا دهید و هر كار خوبى براى خویش از پیش فرستید آن را نزد خدا بهتر و با پاداشى بیشتر باز خواهید یافت و از خدا طلب آمرزش كنید كه خدا آمرزنده مهربان است.
الله مسلمانان را امتحان میکند تا بداند که آنها چگونه هستند ، و این بدان معناست که او پیش از امتحان نسبت به آنها جاهل بود:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لَیَبْلُوَنَّكُمُ اللّهُ بِشَیْءٍ مِّنَ الصَّیْدِ تَنَالُهُ أَیْدِیكُمْ وَرِمَاحُكُمْ لِیَعْلَمَ اللّهُ مَن یَخَافُهُ بِالْغَیْبِ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ (مائده/94) اى مؤمنان الله شما را به صیدى كه در دسترس و نیزهرس شما هست، مىآزماید، تا بداند كه چه كسى در نهان از او مىترسد، و هركس كه پس از این از حد درگذرد، عذابى دردناك دارد.
قرآن هدف از پیدایش و آزاد گذاشتن ابلیس، را در این میداند که الله ، مومنان در آخرت را از غیر مومنان تشیخیص دهد؛
وَمَا كَانَ لَهُ عَلَیْهِم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن یُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِی شَكٍّ وَرَبُّكَ عَلَى كُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ (سبا/21) و او [شیطان] را بر آنان سلطهاى نبود، مگر آنكه سرانجام كسى را كه به آخرت ایمان دارد، از كسى كه از آن شك دارد را شناسائی کنیم، و پروردگارت بر همه چیز نگهبان است.
قرآن میگوید که ما اصحاب کهف را بیدار نمودیم تا بدانیم که کدام گروه، بهتر مدت زمانی که آنها در خواب بودند را حساب نموده اند:
ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَیُّ الْحِزْبَیْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا (کهف/12) آنگاه آنان را بیدار كردیم تا بدانیم كدام یك از آن دو دسته مدت ماندشان (در خواب) را بهتر حساب كردهاند.
در مورد روزه الله نخست هرگونه ارتباط جنسی را (حتی در شب) در ماه رمضان بر مسلمانان حرام دانسته بود، اما پس از اینکه متوجه شد ، بسیاری از اعراب مسلمان چنین کاری را انجام میدهند و دانست که نمیتواند بر ادامه ی تحریم اینکار اسرار نماید، این حکم را اینگونه اصلاح نمود:
أُحِلَّ لَكُمْ لَیْلَةَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَآئِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتانُونَ أَنفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَیْكُمْ وَعَفَا عَنكُمْ فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُواْ مَا كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَكُمُ الْخَیْطُ الأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّواْ الصِّیَامَ إِلَى الَّلیْلِ وَلاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنتُمْ عَاكِفُونَ فِی الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ یُبَیِّنُ اللّهُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ (بقره/187) آمیزش شما با زنانتان در شبهاى روزه بر شما حلال شد، آنان "پیراهن تن" شما و شما "پیراهن تن" آنانید، الله دانست كه با خود ناراستى مىكنید، پس بر شما توبه نمود ( شما را بخشید)، اینك با آنان در آمیزید و در طلب آنچه الله برایتان مقرر داشته برآیید و بخورید و بیاشامید تا آنكه رشته سپید سپیده از رشته سیاه برایتان آشكار شود، سپس روزه را تا شب به پایان برید و هنگامى كه در مساجد معتكف هستید با آنان آمیزش نكنید، این حدود احكام الهى است به آنها نزدیك نشوید بدینسان خداوند آیاتش را براى مردم روشن مىسازد باشد كه تقوا پیشه كنند.
اگر زنی شوهرش را از دست داد ، او باید بیشتر از چهار ماه در عده بنشیند ( خود را به هیچ نامحرمی نشان ندهد )این در حالی بود که اگر زنی خوشگل، شوهرش از دنیا میرفت و یا او را طلاق میداد، برخی از اعراب زودتر او را برای خویش خواستگاری مینمودند، این کار از دید اسلام حرام شمرده میشد ، اما قران باز متوجه شد که نمیتواند اعراب را از این عمل باز دارد، و اگر آنها را گناهکار شمارد، یقینا از پیروانش کاسته خواهد شد، این بود که این آیه بر آنها خوانده شد:
وَلاَ جُنَاحَ عَلَیْكُمْ فِیمَا عَرَّضْتُم بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاء أَوْ أَكْنَنتُمْ فِی أَنفُسِكُمْ عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَكِن لاَّ تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلاَّ أَن تَقُولُواْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا وَلاَ تَعْزِمُواْ عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّىَ یَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ مَا فِی أَنفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ (بقره/235) و نیز در خواستگارى از زنان [مطلقه، یا همسر مرده] آنچه به كنایه بر زبان آورید یا در دل نگه دارید، گناهى بر شما نیست، الله مىداند كه به زودى از آنان یاد خواهید كرد، ولى در نهان به آنان وعده ندهید، مگر آنكه سخنى سنجیده بگویید، و آهنگ عقد ازدواج نكنید تا عده به سر رسد، و بدانید كه الله از آنچه در دل دارید آگاه است، از او بر حذر باشید و بدانید كه الله آمرزگار بردبار است.
البته بزرگترین دلیل بر جهل الله در گذشته، وجود آیات منسوخ در قرآن است ؛ الله در ابتدا حکمی را بیان مینماید ، پس از مدتی متوجه میگردد که این حکم دارای اشکالاتی است ، به همین دلیل ، آیاتش را اصلاح میکند:
مَا نَنسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بقره/106) هر آیه ای را که نسخ كنیم یا آن را به فراموشى بسپاریم بهتر از آن یا مانندش را مىآوریم مگر ندانستى كه الله بر هر كارى تواناست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر