۱۳۹۴ خرداد ۲۴, یکشنبه

تهدید الله

اسلام: کسی که الله را بعنوان خدای یگانه‌ای که درعربستان خانه‌ای دارد به رسمیت نشناسد پس از مرگ تا ابد شکنجه خواهد شد.

اسلام بر سه اصل بنیادین بنا نهاده شده است:
1-    توحید.
2-    معاد.
3-    نبوت.
     البته برخی از مسلمانان عدل و امامت را هم جزء اصول دین می‌دانند؛ عدل در معاد و امامت را هم ادامه‌ی نبوت قرار دارد.
       در این بین مهمترین و بنیادی ترین اصل توحید است؛ معنی لغوی این واژه یگانگی است؛ اما در بعد اسلامی آن دارای معنی وسیع و گسترده‌ای است؛ توحید بر سه قسم اساسی بنا نهاده شده است:
1-    ربوبیت.
2-    الوهیت.
3-    اسماء و صفات.
       در بیان حالت نخست، قرآن می‌گوید که مشرکان(در اینجا بت‌پرستان صدر اسلام) به این نوع توحید اعتقاد داشتند و معتقد بودند که رب(پروردگار) جهانیان الله است، هر آنچه که در دنیا رخ می‌دهد نیز از سوی اوست:
   قُلْ مَن یَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ أَمَّن یَمْلِكُ السَّمْعَ والأَبْصَارَ وَمَن یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَیُخْرِجُ الْمَیَّتَ مِنَ الْحَیِّ وَمَن یُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اللّهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ (یونس/31) بگو  چه کسی از آسمان و زمین به شما روزى مى‏دهد یا چه کسی حاكم بر گوش‌ها و دیدگان است و چه کسی زنده را از مرده بیرون مى‏آورد و مرده را از زنده بیرون می‌آورد و چه کسی كارها را مدیریت مى‏كند؟ خواهند گفت ‏الله! پس بگو: آیا تقوا نمى‏كنید.
     وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى یُؤْفَكُونَ (عنکبوت/61) و اگر از اینان بپرسى چه كسى آسمانها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را رام (خویش)كرده است‏حتما خواهند گفت الله! پس چگونه بازگردانیده مى‏شوند!
    وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّن نَّزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ مِن بَعْدِ مَوْتِهَا لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ (عنکبوت/63)  و اگر از اینان بپرسى چه كسى از آسمان، آبى را فرو فرستاده و زمین را پس از مرگش به وسیله آن زنده گردانیده است؟ ‏حتما خواهند گفت الله! بگو ستایش مخصوص الله است لیکن بیشتر اینان نمى‏اندیشند.
       پس غیر مسلمانان صدر اسلام با این گفته که الله خالق و مالک گیتی است، مشکلی نداشتند، اگر چنین است، پس چرا آنان با اسلام مشکل داشتند؟ پاسخ این پرسش در "لا اله الا الله" نهفته است؛ اعراب صدر اسلام معنی و مفهوم این جمله را(بر عکس بسیاری از مسلمین کنونی)  خوب می‌دانستند؛ این جمله یعنی دخول شخص به اسلام.
    مگر در این جمله‌ی کوتاه چه چیزی نهفته است که تا این اندازه برای اسلام مهم است؟! 
 آیا مسلمانان معنی این کلمه را دقیقا می‌دانند؟ این جمله چه چیزی را از آنان می‌خواهد؟
    برای دانستن و پی‌ بردن به معنی جمله باید؛ ابتدا معنی اله (خدا) را شناخت و به تفاوت آن را با الله پی برد.
   اعراب زمان محمد به هر دو واژه معتقد بودند؛ آنان از یک سو خدایان گوناگونی داشتند و از سوی دیگر به الله معتقد بودند:
     قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللّهُ سَمْعَكُمْ وَأَبْصَارَكُمْ وَخَتَمَ عَلَى قُلُوبِكُم مَّنْ إِلَهٌ غَیْرُ اللّهِ یَأْتِیكُم بِهِ انظُرْ كَیْفَ نُصَرِّفُ الآیَاتِ ثُمَّ هُمْ یَصْدِفُونَ (انعام/46)بگو به نظر شما اگر الله شنوایى شما و  بینائی‌تان را بگیرد و بر دلهایتان مهر (کوری) بزند آیا بجز الله كدام پرستش‌شونده‌ای(موجودی قابل پرستش) است كه آنها را به شما برگرداند؟ نگاه کنید چگونه آیات را بیان مى‏كنیم ؟ سپس آنان روى برمی‌گردانند!
   قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْكُمُ اللَّیْلَ سَرْمَدًا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیكُم بِضِیَاء أَفَلَا تَسْمَعُونَ (قصص/71)  بگو  نمی‌بینید(نمی‌دانید) اگر الله تا روز قیامت شب را بر شما ماندگار سازد بغیر از الله کدام خدا براى شما روشنى مى‏آورد؟ آیا نمى‏شنوید؟
   قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْكُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیكُم بِلَیْلٍ تَسْكُنُونَ فِیهِ أَفَلَا تُبْصِرُونَ (قصص/72) )  بگو  نمی‌بینید(نمی‌دانید) اگر الله تا روز قیامت روز را بر شما ماندگار سازد بغیر از الله کدام خدا براى شما شب را که در آن آرامش بگیرید، مى‏آورد؟ آیا نمى‏بینید؟
      و خلاصه قرآن می‌گوید که آیا برای اینان(کافران به اسلام) غیر از الله خدائی وجود دارد:
      أَمْ لَهُمْ إِلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِكُونَ (طور/43) آیا برای اینان غیر از الله خدائی وجود دارد! پاک است الله از شریک داشتن( در امر خدائی).
    همچنین بر طبق نظر قرآن، اولین شرک بشر از زمان نوح آغاز شد؛ این قوم مجسمه‌هائی از افراد صالح را پس از مرگشان درست کردند و به پرستش آنان مشغول شدند، زیرا هنگامیکه آنان در قید حیات بودند از آنان درخواست می‌نمودند که از الله درخواست نمایند(دعا کنند) تا فلان خواسته‌یشان مورد اجابت قرار دهد، اما پس از مرگ این صالحان، از آنان مجسمه ساختند و گفتند اکنون که خود آنان نیستند باید از این مجسمه‌ها درخواست نمائیم تا واسطه‌ی بین ما و الله قرار گیرند، قرآن حتی نام این مجسمه‌‍‌ها را هم می‌برد و معتقد است که اینها نام‌های عربی داشتند(جالب اینکه اعراب خود را از نژاد ابراهیم می‌دانند، کسی که معتقدند سالها پس از نوح زاده شد) نوح از آنها می‌خواست که این خدایان را رها سازند و تنها به الله بچسبند:
    وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا یَغُوثَ وَیَعُوقَ وَنَسْرًا  (نوح 23) و گفتند خدایان خود را رها نكنید و نه "ود" را رها سازید و نه "سواع" و نه "یغوث" و نه "یقوق" و نه "نسر"  را.
   لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ إِنِّیَ أَخَافُ عَلَیْكُمْ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ (اعراف /59) همانا نوح را به سوى قومش فرستادیم پس گفت: اى قوم من! (تنها) الله را پرستش کنید كه براى شما خدائی جز او نیست من از  شکنجه‌ی روزى با هیبت بر شما بیمناكم.
 مانند این آیات و با چنین مضمونی در قرآن زیاد است؛ اما چرا محمد از آنها می‌خواست که آنها تنها از الله درخواست نمایند؟
     بنابراین اسلام از تمام کسانیکه با واسطه می‌خواندند، می‌خواست که تنها او را پرستش کنند و تنها او را بدون واسطه مورد بندگی قرار دهند. در آن زمان اعراب معتقد بودند که الله خدائی است بزرگ و بسیار عظیم که به دلیل والابودن شأنش نباید او را مستقیما مورد خطاب قرار داد، این بود که از اله‌های خویش درخواست می‌کردند که درخواست آنان را به الله برسانند و استدلال می‌نمودند که الله بخاطر منزلت ایشان؛ این درخواست را مورد عجابت قرار خواهد کرد:
   أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ یَحْكُمُ بَیْنَهُمْ فِی مَا هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ (زمر/3) همانا دین خالص از آن الله است، و آنها كه غیر از الله را اولیای خود قرار دادند، و دلیلشان این بود كه اینها را نمی‏پرستیم مگر به خاطر اینكه ما را به الله نزدیك كنند، الله روز قیامت میان آنها در آنچه اختلاف داشتند داوری می‏كند، الله آن كس را كه دروغگو و كفران كننده است هرگز هدایت نمی‏كند.
  در اینجاست که متوجه منظور قرآن از بیان جمله‌ی "لا اله الا الله" می‌شویم! بهترین ترجمه برای اله در اینجا همان خداست؛ از آنجائیکه هر دینی برای خودش خدا و یا خدایان جداگانه‌ای دارند که با خدای دین دیگر تفاوت دارد، لذا در جهان بسیار بیشتر از تعداد ادیان خدا داریم، البته باز اگر بیشتر در این موضوع دقت نمائیم شاید به تعداد انسانهای خدا باور، خدا داشته باشیم، زیرا خدای هرکس در ذهن او نقش بسته است، گرچه اسلام سعی نموده با بیان دستوراتی تمام پیروانش را به رفتاری یگانه مجبور سازد. در همین موضوع هم در اسلام تناقضاتی آشکار را مشاهده می‌نمائیم! این دین از یک سو برای خدا جایگاهی در آسمان هفتم را در نظر می‌گیرد، مکانی که عرش الله همراه خودش به آنجا برده شد(توسط فرشتگانش) و در آنجا او بر آن(عرش) استیلا یافت و از سوی دیگر محمد ابن عبدالله شهر زادگاهش را خیلی دوست می‌داشت، لذا خانه‌ای که احتمالا اقوامی غیرعرب(ایرانیان باستان) بنابه موقعیت جغرافیائی‌اش ساخته بودند و اعراب آنرا با خدایان خویش پر کرده بودند را بیت الله(خانه‌ی الله) نامید و دستور داد که بسوی این خانه خم و راست شوند، البته پیش از آن او دستور داده بود به سوی مکانی در اورشلیم که آنجا را مسجد الاقصی(دورترین مسجد) نامید نماز بخوانند، از آنجائیکه در مدینه با یهودیان اختلاف نظر بسیاری پیدا کرده بود، قبله را به سوی مکه تغییر داد.
و این یعنی مفهوم توحید الوهیت.
   پس از دید اسلام هر کسی که به خدائی غیر از الله اعتقاد داشته باشد او کافر و نجس است، اگر او کافر کتابی(یهودی و مسیحی و برخی هم گفته‌اند زرتشتی)) است باید جزیه(پول) به دولت اسلامی بدهد تا در پناه دولت اسلامی با حقوقی بسیار کمتر بسر ببرد و اگر کافر غیر کتابی باشد برای او هیچ راهی غیر از کشته شدن و یا قبول اسلام باقی نخواهد ماند، مسلمین می‌توانند همسر و دخترانش را به کنیزی بگیرند و خودش را به همراه پسرانش به بردگی.
این است ادعای عدالت اسلامی!!!


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر