۱۳۹۴ خرداد ۲۶, سه‌شنبه

روسپی خانه ای بنام بهشت

روسپی خانه ای بنام بهشت !


                                 ((عکسی از یک حوری بهشتی ))


قرآن برای مردان مسلمان، پس از مرگ، حوریان چشم درشت را وعده داده است:


وَحُورٌ عِینٌ ( واقعه/22) و حوریهای چشم درشت (در این باغ هستند).


این حوریها مانند مرواریدی که در صدف باشند و هنور کسی به آنها دست نزده و آنها را ندیده است، می‌باشند.


كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ (واقعه/23) همچون مروارید در صدف پنهان (دست نخورده)!
در اینجا صفت عدم تماس حسی نیز نهفته است.


كَذَلِكَ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِینٍ (دخان/54) اینچنین است که ما آنها را به ازدواج حور چشم در می آوریم.


 صفتی دیگر این حوریان، باکره بودنشان است؛


فِیهِنَّ خَیْرَاتٌ حِسَانٌ (رحمن/70 ) در آنها دوشیزگان نیكخو و زیبا روست‏.


حُورٌ مَّقْصُورَاتٌ فِی الْخِیَامِ (رحمن/72) حوریان پرده ‏نشین شده ها در چادرها.


لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ (رحمن/74) دست هیچ انس و جنى پیش از ایشان به آنها نرسیده است(باکره هستند)!


فِیهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانّ (رحمن/56 ) در اینها ( باغها) پرده نشینان (چشم) نگهدار از نگاه(به نامحرم) کسانیکه پیشتر (نه) انسی آنها را لمس نموده است و نه جنی.


وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِینٌ (صافات/48) و نزدشان پرده نشینانی هستند چشم نگهدار از نگاه (به نامحرم)


در وصف رنگ پوست آنها نیزقرآن دچار تناقض گوئی شده، از یک سو آنها را مانند یاقوت و مرجان، قرمز می‌داند:


كَأَنَّهُنَّ الْیَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ (رحمن/58 ) آنها همچون یاقوت و مرجانند.


و از سوئی دیگر آنها مانند تخم مرغی که در زیر بال مرغ پنهان هستند، سفید می‌داند:


كَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَّكْنُونٌ (صافات /49) (از شدت سفیدی) مانند تخم مرغی که (در زیر بال مرغ ) پنهان(دست نخورده) هستند!


پیامبر اسلام به آنها وعده داده است که اگر مسلمان باشند و بر این دین استوار بمانند، الله آنها را به ازدواج زنان بسیار عاشق و زیبا در می‌آورد:


وَفُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ (واقعه/34 ) و همبسترانی بلند بالا.


إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاء (واقعه/35 ) ما آنها را می نگاریم چه نگارشی!


فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا (واقعه/36 ) پس آنها را باکره قرار میدهیم!


عُرُبًا أَتْرَابًا (واقعه/37) (مانند) دخترانی همسال که همسرش را بسیار دوست میدارد.
قرآن ازپسرانی نوجوانانی برای بهشتیان یاد می‌نماید که الله آنها را مخصوص ایشان قرار داده است؛ اینها نوجوانانی هستند که از زیبائی همیشگی برخوردارند (همیشه نوجوانان می‌مانند)، و در حالیکه مومنان دنیا(بهشتیان)، بر تختی به ردیف چیده شده، نشسته اند؛ این نوجوانان برای آنها نوشیدنی‌هائی از جویهای بهشتی را که در کوزه، آفتابه و جامی پر کرده‌اند را (در صورت تمایل) می‌ریزند:


عَلَى سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ (واقعه/15) آنها (مقربان) بر تختهائی كه صف كشیده و به هم پیوسته است قرار دارند.


مُتَّكِئِینَ عَلَیْهَا مُتَقَابِلِینَ (واقعه/16) در حالی كه بر آن تكیه كرده و روبروی یكدیگرند.


یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ (واقعه/17) و بر گردشان نوجوانانی (در زیبائی) جاویدان میگردند.


بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِیقَ وَكَأْسٍ مِّن مَّعِینٍ (واقعه/18) با كوزه‏ها و آفتابه ها و جامهائی از نهرهای جاری .


یَتَنَازَعُونَ فِیهَا كَأْسًا لَّا لَغْوٌ فِیهَا وَلَا تَأْثِیمٌ (طور/23) در آنجا جامى را كه نه مایه بیهوده‏گویى و نه گناه است، از دست هم میگیرند.
در آیه‌ی پائین نیز باز از دو صفت منفی دیگری که شراب در دنیا داراست، یاد می‌شود؛ سردرد و بی عقلی (ناشی از مستی) :


لَا یُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا یُنزِفُونَ واقعه/19 ) نه از آن (شراب) دردسر میگیرند و نه بى‏عقل (ناشی از مستی) می گردند.


قرآن در بیان صفاتی که مستقیما به تحریک جنسی مربوط می‌گردد، از حوریانی یاد می‌نماید که مانند مرواریدی هستند که در صدف پنهان باشند و هنور کسی به آنها دست نزده و آنها را ندیده است.


این کتاب، دقیقا همین صفت را به این پسران نوجوان می‌دهد.


صاحبان این نوجوانان، اولین کسانی هستند که آنها را می‌بینند که دست نخورده (مکنون)هستند؛ این مشخصه، از بهترین صفات یک همبستر خوب، از دید اعراب است .


مکنون(دست نخوردگی) صفتی است که برای تاکید بر عدم دسترسی نامحرم به آنها، بکار برده می‌شد.


کتاب قرآن نیز همین صفت را به این پسران نوجوان می‌دهد:


وَیَطُوفُ عَلَیْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ (طور/24) و بر گرد آنها غلمانشان می‌گردند که مانند مروارید در صدف پنهان(دست نخورده) هستندصفت پسران نوجوان(غلمان).
از طرفی، هین صفت برای حوریان بهشتی هم بکار رفته است:
كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ (واقعه/23) (حوریان)همچون مروارید در صدف پنهان (دست نخورده) هستند.(صفت حوریان) .


نتیجه اینکه :پس یکی از کارهای آنها، می‌تواند همبستر شدن با مردانی از اهل همان باغ(بهشت) باشد که تمایل به همبستر شدن با آنها را دارند!


اما تخت آنها از چه جنسی است؟


قرآن برای بیان جنس این تختها، از آنها به عنوان تختهائی که از استبرق درست شده اند، یاد می‌نماید:


مُتَّكِئِینَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَیْنِ دَانٍ (رحمن/54 ) آنها بر فرشهائی(بالشهائی) تكیه كرده‏اند كه درونشان استبرق (ابریشم و یا چیزی مانند این) و میوه‏های رسیده (از) دو باغ بهشتی در دسترس است.


((منظور از استبرق همان درختی است که هنگام شکوفه دادن، پرهائی بسیار نرم از آن پخش میگردد که سفید درخشنده است و در جنوب ایران از آن بعنوان خرگ نام می برند))


أُوْلَئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ یُحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَیَلْبَسُونَ ثِیَابًا خُضْرًا مِّن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَّكِئِینَ فِیهَا عَلَى الْأَرَائِكِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا (کهف/31(اینان) کسانی هستند که در باغ عدنی که در زیر آنها جویهائی جاری است و لباسی سبز از سندس (ابریشم نازک) می پوشند و بر (بالشهائی) تکیه میزنند که در آنها ( پر شده از) استبرق، ، هم پاداشى نیكو است و هم مجلسى نیكو.


یَلْبَسُونَ مِن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَقَابِلِینَ (دخان/53 ) و (لباسهائی) می پوشند از سندس و استبرق درحالیکه روبروی همند.


همچنین علاوه بر لباسها و بالشتهای بسیار زیبا و در نهایت نرمی، طلا و نقره نیزبرای آنان حلال است:


عَالِیَهُمْ ثِیَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا (انسان/21 ) بر اندام آنها لباسهائی است از سندس(حریر نازك) سبز رنگ، و از استبرق و با دستبندهائی از نقره تزیین شده‏اند، و پروردگارشان شراب طهور به آنها می‏نوشاند!


 در اینجا آنها در باغی عمومی منتظر حوریان هستند:


مُتَّكِئِینَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِینٍ (طور/20) تختهایى ردیف هم تكیه زده‏اند و حوران درشت‏چشم را همسر آنان گردانده‏ایم.


عَلَى سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ (واقعه/15) بر تختهای به ردیف چیده شده زرنشان.


مُتَّكِئِینَ عَلَیْهَا مُتَقَابِلِین (واقعه/16 ) روبروی هم بر آنها تکیه زده اند.

حال به روایتهای دیگری در توصیف چگونگی برخورد جنسی مسلمین با حوریان پس از ورود به بهشت  نگاهی میکنیم.
(دربهشت) توان بدنی انسان درکامیابی از زنان به اندازه صد نفر می گردد. کتاب کنزالعمال، جلد14، ص 468

بهترین چیزهایی که مردم در دنیا و آخرت از آنها لذّت می‌برند، لذت آمیزش و بهره برداری از زنان می‌باشد. (کتاب وسائل، جلد14، ص 468)

پیامبراکرم(ص): همانا بهشتیان به چیزی بیشتراز نکاح اشتها ندارند و لذت نمی‌برند. (کتاب لثالی، ص 503)

حوری از خیمه خود بیرون آید و روی به تخت مؤمن بخرامد و چون به نزد مؤمن می آید با پانصد سال ازسالهای دنیا همدیگر را بوسه زنند که برای هیچ کدامشان ، خستگی و ملال حاصل نمی گردد. هرمؤمنی را هفتاد زوجه از حوران می دهند و چهار زن از آدمیان، که ساعتی با حوریّه صحبت می‌دارد و ساعتی با زن دنیا و ساعتی باخود خلوت می کند و بر کُرسیها تکیه زده‌اند و بایکدیگر صحبت می‌دارند. (بحارالانوار،ج 8، ص 157، ح 98)

بیشتر نهر های بهشتی از نهر کوثر است که در کناره آن دختران نار پستان (مانند گیاه) می‌رویند. در بهشت نهری وجود دارد که در دو طرفش دختران باکره سفید روی و سفید پوش نشسته‌اند و مشغول تغنی (آواز خواندن) هستند. (بحارالانوار،ج۸،ص۱۹۶)

دوشیزگان با چنان صدایی می خوانند که خلایق تا کنون چنین صدایی را نشنیده‌اند و این نعمت، بالاترین نعمات بهشتی است این دوشیزگان به تسبیح (ذکر صفات الهی) تغنی میکنند.(بحارالانوارص۱۲۷)

هریک ازآن حوریان، هفتاد حلّه پوشیده اند و سفیدی ساق ایشان از زیر هفتاد حلّه معلوم است. از جماع با هر یک ازآن حوریان لذّت صد مرد را می یابد که هریک چهل سال خواهش مجامعت و آمیزش داشته باشند و برایشان میسّر نشده باشد. (بحارالانوار،ج 8، ح 205)

پس آن مؤمن با قوّت صد جوان با آن حوری جماع و آمیزش کند و یک آغوش با او هفتاد سال طول می کشد. مؤمن متحیّر می باشد که نظر به کدام اندام حوری بکند، بر روی او یا بر پشت او یا بر ساق او، بر هر اندام او که نگاه می کند از شدّت نور و صفا، روی خود را درآن مشاهده می نماید. پس دراین حال زن دیگری بر او مشرف میگردد که خوشروتر و خوشبویتر از اوّلی است. (بحارالانوار،ج 8، ح 205)

هیچ مؤمنی داخل بهشت نمی شود مگر آنکه خداوند غنیّ ، پانصد حوری به او عطا می‌فرماید که با هر حوری هفتاد غلام وهفتاد کنیز نیز می‌باشد که هریک مانند لؤلؤ منثور و لؤلؤ مکنون می‌باشند. (بحارالانوار،ج 8، ح 205)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر