آیا محمد ابن عبدالله در سکس تنوع طلب بود؟ آیا آیاتی از قرآن در این راستا نازل شده است؟
در اینجا به بررسی شخصیت او در زمینهی علاقهمندی به سکس پرداخته خواهد شد.
او می توانست با تمام زنان ارتباط جنسی داشته باشد.
از بررسی شخصیت وی، چنین بر میآید که او علاقهی شدیدی به تنوع در سکس داشت، اگر به همسران او نگاهی بیندازیم از زنان بزرگتر از خودش وجود دارد تا هم سن و سال خود و کسانیکه تفاوت آشکاری در سن با او دارند. او برای سایر مسلمانان تنها چهار زن محصنه را جایز میدانست و این در حالی بود که برای خودش در این زمینه محدودیتی نداشت.
پس از اینکه حکم حجاب جاری شده بود، او دیگر مانند سابق قادر نبود زنان و دختران را ببیند، بنابراین از قول الله خطاب به زنان مسلمان اعلام نمود که اگر زنی خود را به من ببخشد در صورتیکه من مایل باشم با او ازدواج نمایم ، با او محرم هستم و می توانم او را بعنوان زن در اختیار داشته باشم، این در حالی بود که ارتباط جنسی با زنان محصنه برای سایر مسلمان محدود به همان چهار زن باقی ماند، از آنجائیکه این امر تبعیض آشکاری به نظر می رسید، ممکن بود برای او مشکلاتی را به بار بیاورد، لذا اعلام نمود که الله چنین آیهای را بر من نازل کرده است و در آن، به سایر مسلمانان یادآوری مینماید که ما برای شما در این زمینه سهمی در نظر گرفتهایم، این سهم چیزی جز به کنیزی گرفتن زنان دگراندیش نبود:
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِی آتَیْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ یَمِینُكَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَیْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِی هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِیِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِیُّ أَن یَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَیْهِمْ فِی أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَیْمَانُهُمْ لِكَیْلَا یَكُونَ عَلَیْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا (احزاب/ 50 ) ای پیامبر! ما براى تو آن همسرانى را كه مهرشان را دادهاى حلال كردیم و کسانی(زنان و دختران کافری) را كه الله از غنیمت جنگى در اختیار تو قرار داده و دختران عمویت و دختران عمههایت و دختران دایى تو و دختران خالههایت كه با تو مهاجرت كردهاند و زن مؤمنى كه خود را به پیامبر ببخشد در صورتى كه پیامبر بخواهد او را به زنى گیرد ویژه توست نه دیگر مؤمنان؛ ما نیك مىدانیم كه در مورد زنانشان و زنان و دخترانی کافری که در جنگ بدست می آورند چه بر آنان مقرر كردهایم تا براى تو مشكلى پیش نیاید و الله همواره آمرزنده مهربان است.
آنچه که در این آیه جالب است، این موضوع میباشد که گوینده، بصورت کاملا زیرکانهای اشاره دارد که تمام زنان مسلمان میتوانند خود را به نبی ببخشند، این نبی است که حق انتخاب دارد و اگر مایل است او را به زنی بگیرد میتواند اینکار را انجام دهد. در اینجا هدف چیزی جر سکس نیست، آن هم از نوع تنوع طلبی آن و گرنه این چه خدائی است که تا این اندازه به فکر شهوترانی پیامبرش میباشد! او با اینکار حجاب را نیز دور می زد.
الله زن پسرخواندهی محمد را از او طلاق گرفته و به همسری محمد در میآورد:
موضوع دیگری که دلیل بر تنوع طلبی او در سکس است، ارتباط او با زن پسر خواندهاش، زینب بنت جحش همسر زید ابن حارثه، میباشد، محمد برای اینکه بتواند زینب بنت جحش را به زنی بگیرد، باز الله را به کمک میطلبد، خدائی که همسر دیگران را به عقد او در میآورد، او ادعا مینماید که الله این وصلت را در آسمانها انجام داده است.
ببینید که چگونه الله به کمک محمد می آید:
وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِكْ عَلَیْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِی فِی نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَیْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَیْ لَا یَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْوَاجِ أَدْعِیَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا(احزاب/37) و آنگاه به كسى كه الله بر او نعمت ارزانى داشته بود(منظور اسلام آورده بود) و تو به او نعمت داده بودى (او را پسر خوانده ی خود نمودی) مىگفتى همسرت را پیش خود نگاه دار و از الله بترس و آنچه را كه خدا آشكاركننده آن بود در دل خود نهان مىكردى و از مردم مىترسیدى با آنكه الله سزاوارتر بود كه از او بترسى پس هنگامیکه زید او را بعد از کام گیری طلاق داد وى را به نكاح تو درآوردیم تا [در آینده] در مورد ازدواج مؤمنان با زنان پسرخواندگانشان هنگامیکه آنان را طلاق گفتند گناهى نباشد و فرمان الله صورت اجرا پذیرد.
خواستگاری از عایشه، دلیل دیگری بر تنوع طلبی در سکس از سوی محمد میباشد:
موضوع سومی که دال بر این است، محمد در شهوت تنوع طلب بود، ازدواجش با عایشه میباشد، او ظاهرا عایشه را بیشتر از همهی زنان دوست میداشت، تا جائیکه در ماجرای غزوهی بنی مصطلق(جنگی که زنان زیادی به اسارت مسلمانان در آمدند و محمد یکی از اینها را برای خودش برگزید)، علیرغم اینکه بسیار به عایشه مشکوک شد، حاضر نبود از او دست بکشد، محمد در این ماجرا که به ماجرای افک معروف شده است، دارای حالی کاملا پریشان بود و در حدود یکماه وحی را قطع کرده بود، پس از گذشت مدت زیاد(بیش از یکماه)، موفق شده بود، خود را قانع گرداند که در مورد عایشه اشتباه کرده است و برای اینکه ذهن دیگران را پاک نماید باز الله را به کمک طلبید و به بیان کنندگان این ماجرا که از مؤمنان مسلمان بودند، تازیانه زد.
علاقه به زنان و دختران فرماندهان و رئیسان مغلوب شده(به نظر میرسد که چنگیزخان از چنین سنتی پیروی میکرد)
محمد ابن عبدالله زن یا دختر رئیس قبیلهی مغلوب شدگان را برای خودش برمیگزید(درست مانند رفتاری که با زنان و دختران خسرو پرویز نمودند)، چنگیزخان هم یکی از کسانی بود که هرگاه کشوری را شکست میداد، از این روش پیروی مینمود.
او(محمد ابن عبدالله) دوتن از زنان و دختران رئیس قبیلهها را تصاحب نمود:
1- جویریه دختر حارث این ابی ضرار که زن رئیس قبیلهی بنی مصطلق بود.
2- صفیه دختر حی ابن اخطب که دختر رئیس قبیلهی بنی نضیر بود(از قبایل یهودیان) که پس از کشته شدن شوهرش به اسارت محمد در آمد. (البته این داستان یکی از دردناکترین داستانهائی است که حاکی از جنایتکار بودن محمد ابن عبدالله است، او در این جنگ تمام مردان و پسران بالغ یهود را از بین برد، تا جائیکه گفته میشود برای اینکه بدانند پسران بالغ هستند یا نه، دستگاه تناسلی{ احتمالا رویش مو در این ناحیه را دلیل بر بالغ شدن می دانستند} آنان را چک میکردند، این جنایت آنچنان دردناک است که انسان شرم مینماید آنرا بیان نماید و اشک بر گونهها سرازیر خواهد شد، جنایتهائی که مسلمانان در این جنگ صورت دادند در حد جنایتهای چنگیزخان است.
هر دو زن یاد شده چارهای جز پذیرش اسلام نداشتند، زیرا در غیر این صورت کنیز محمد بودند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر