محمد خال پشت کمر خویش را مهر نبوت نامید
ممکن است بر ناحیهای خاص از بدن هر کسی خال یا چیزی مانند این به صورت مادرزادی وجود داشته باشد، در احادیث اسلامی، چنین خالی که بر طبق روایات معتبر احتمالا زگیلی درشت بوده، بر کمر محمد ابن عبدالله قرار داشت؛ وی از تمامی ظرفیتهای خویش برای اثبات ارتباطش به خدائی وهمی به نام الله بهره جست؛ یکی از این موارد همین خال پشت کمرش بوده، وی این خال را مهر نبوت نامید و مسلمین هم برای آن داستانها نوشتند.
مسلمانان اعتقاد دارند هنگامیکه او در سفر بازرگانی و همراه عمویش، ابوطالب، در حالیکه در حدود 12 سال داشت در شام بسر میبرد؛ راهبی مسیحی به نام بحیرا (منابع معتبری در مورد این شخصیت و اینکه آیا او شخصیتی حقیقی یا موجودی وهمی بوده است، وجود ندارد) مهر نبوتی را که بر پشت او قرار داشت مشاهده نمود (اینکه بحیرا چگونه تشخیص داد که محمد در آینده پیامبر خواهد شد نیز در هیچ منبعی نیامده است) و همانجا به ابوطالب گفت:
پسر برادرت را به سرزمینت برگردان و از یهودیان دوری کن، سوگند به الله اگر او را ببینند ....(1)، مسلمانان میگویند که بحیرا عالمی مسیحی بود، به نظر میرسد هدف از نقل چنین داستانی اتمام برهان بر اهل کتاب باشد؛ البته ظاهرا این داستان را خود محمد نقل کرده است، زیرا به ابوطالب توصیه شده است که این موضوع را پنهان نگه دارد.
او همچنین در قرآن از قول خدایش، الله، میگوید:
او همچنین در قرآن از قول خدایش، الله، میگوید:
الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْكِتَابَ یَعْرِفُونَهُ كَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ وَإِنَّ فَرِیقاً مِّنْهُمْ لَیَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ (بقره/146) كسانى كه به آنان كتاب داده ایم همان گونه كه پسران خود را میشناسند او را میشناسند و به یقین گروهى از آنان حقیقت را پنهان میکنند در حالیکه خودشان میدانند.
آیا احادیث معتبری از مسلمانان در مورد این مهر نبوت داریم؟:
در صحیح مسلم میخوانیم که این مهر خالی از زگیل بود که بر روی غضروف شانهی چپش قرار داشت(2).
مسلم در حدیثی دیگر میگوید که این خال به رنگ پوستش بود.(3)
مسلم در حدیثی دیگر میگوید که این خال به رنگ پوستش بود.(3)
حاکم نیشابوری در کتاب المستدرک خویش بیان مینماید که مهر نبوت پیامبر به اندازهی تخم کبوتری بود(4)
در صحیح بخاری هم بابی دارد با عنوان "خاتم النبوه" که در آن از قول سائب ابن یزید میگوید که بیمار بودم و خالهام به این خاطر مرا نزد پیامبر برد، رسول الله دستی به سرم کشید و برایم دعا کرد و وضو گرفت، من از آب وضوی رسول الله خوردم، سپس به طرف پشت سرش بلند شدم و به مهری که بین شانههایش قرار داشت نگاه کردم که به اندازهی تخم کبک بود.(5)
تِرمذی میگوید که این مهر غدهی سرخی بود به اندازهی تخم کبوتر(6)
در تاریخ طبری هم چنین روابتی وجود دارد:
ابوزید میگوید:
پیامبر به من گفت:
ای ابوزید، نزدیک بیا و پشت مرا مسح کن و پشت خویش را لخت کرد، من پشت وی دست زدم و انگشت بر خاتم(مُهر) نهادم و فشردم.
در تاریخ طبری هم چنین روابتی وجود دارد:
ابوزید میگوید:
پیامبر به من گفت:
ای ابوزید، نزدیک بیا و پشت مرا مسح کن و پشت خویش را لخت کرد، من پشت وی دست زدم و انگشت بر خاتم(مُهر) نهادم و فشردم.
از او پرسیدند:
خاتم چه بود؟
گفت:
مقداری مو بود که بر شانهی وی بود.
از ابوسعید خدری پرسیدند:
" خاتم پیغمبر چه بود؟"
گفت:
پاره گوشتی برآمده بود.
(تاریخ طبری/ص 1309/ ترجمه ابوالقاسم پاینده)
همین حدیث را احمد ابن حنبل در کتاب مسندش هم بیان نموده است(7)
در منابع شیعی(8) نیز روایات زیادی در این مورد وجود دارد؛ به دلیل اینکه از اعتبار چندانی برخوردار نیستند، از ذکر آنان خودداری نمودم.
==========================================
==========================================
(1) ارجع بابن اخیک الى بلدک واحذر علیه الیهود فوالله ان راوه او عرفوا منه الذی اعرف لیبغنه عنتا فانه كائن لابن اخیك شان عظیم نجده فی كتبنا و ما ورثنا من ابائنا.
تاریخ الطبری/ جلد 2،/ص287 عربی
دلائل النبوه / ابو نعیم اصفهانی/ جلد1/ ص125 عربی.
(2) حدثناابو كامل حدثنا ....عنعبد الله بن سرجس قال رایت النبی (ص) اكلت معه خبزا ولحما او قال ثریدا قال فقلت له أستغفر لك النبی (ص) قال نعم ولك ثم تلا هذه الآیه و استغفر لذنبك و للمؤمنین و المؤمنات، قال ثم درت خلفه فنظرت إلى خاتم النبوة بین كتفیه عند ناغض كتفه الیسرى جمعا علیه خیلان كأمثال الثآلیل. (صحیح مسلم / كتاب الفضائل / باب اثبات خاتم النبوه و صفته و محله من جسده (ص))
(3) وحدثنا ابو بكر بن ابیشیبه حدثنا عبید الله ... و رایت الخاتم عند كتفه مثل بیضه الحمامه یشبه جسده.(صحیح مسلم /كتاب الفضائل/ باب شیبه صلى الله علیه وسلم.)
(4) كان خاتم النبوه على ظهر رسول الله (ص) مثل بیضه الحمام. (المستدرك على الصحیحین / كتاب تواریخ المتقدمین من الانبیاء والمرسلین/ ذكر اخبار سید المرسلین صلى الله علیه وآله وسلم /مسأله1625)
حدثنا ابو العباس محمد بن یعقوب حدثنا إبراهیم بن مرزوق، حدثنا حمید بن ابراهیم الصائغ، حدثنا شعبة عن سماك بن حرب، عن جابر بن سمره قال: رأیت خاتم النبوة على ظهر رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم مثل بیضة الحمام. (المستدرك على الصحیحین / كتاب تواریخ المتقدمین من الانبیاء والمرسلین/ ذكر اخبار سید المرسلین صلى الله علیه وآله وسلم /مسأله4253)
(5) حدثنا محمد بن عبید الله، حدثنا حاتم عن الجعید بن عبد الرحمن، قال سمعت السائب بن یزید قال: ذهبت بی خالتی الى رسول الله (ص)، فقالت: یا رسول الله، ان ابن اختی وقع، فمسح راسی ودعا لی بالبركه و توضأ فشربت من وضوئه، ثم قمت خلف ظهره، فنظرت الى خاتم بین كتفیه مثل زر الحجله. (صحیح البخاری/ كتاب المناقب / باب خاتم النبوه؛ حدیث شماره 3348)
(6) حدثنا سعید بن یعقوب الطالقانی حدثنا ایوب بن جابر عن سماک بن حرب عن جابر بن سمره قال: كان خاتم رسول الله (ص) یعنی الذی بین كتفیه غده حمراء مثل بیضه الحمامه.(سنن الترمذی/ كتاب المناقب/ باب فی خاتم النبوه)
(6) حدثنا سعید بن یعقوب الطالقانی حدثنا ایوب بن جابر عن سماک بن حرب عن جابر بن سمره قال: كان خاتم رسول الله (ص) یعنی الذی بین كتفیه غده حمراء مثل بیضه الحمامه.(سنن الترمذی/ كتاب المناقب/ باب فی خاتم النبوه)
(7) حدثنا أبو عاصم حدثنا عزره حدثنا علباء بن احمر، حدثنا ابو زید قال قال لی رسول الله (ص): یا ابا زید، ادن منی وامسح ظهری وكشف ظهره فمسحت ظهره وجعلت الخاتم بین اصابعی، قال فغمزتها، قال فقیل و ما الخاتم؟ قال شعر مجتمع على كتفه.
(8) فكشفت عن ثوبه فإذا " خاتم النبوة بین كتفیه... (بحارالاتوار/ج15/ص257)
...إذا مشى، تقلع كأنما یمشی فی صبب، و إذا التفت التفت معا، بین كتفیه خاتم النبوة وهو خاتم النبیین...(بحار الأنوار/ ج16/ ص194).
مهر نبوتش غضروفی بود مانند تخم کبوتر. خاتمه غضروف كتفیه مثل بیض الحمامه (مناقب آل ابیطالب / جلد 1 / صفحه 108)
(8) فكشفت عن ثوبه فإذا " خاتم النبوة بین كتفیه... (بحارالاتوار/ج15/ص257)
...إذا مشى، تقلع كأنما یمشی فی صبب، و إذا التفت التفت معا، بین كتفیه خاتم النبوة وهو خاتم النبیین...(بحار الأنوار/ ج16/ ص194).
مهر نبوتش غضروفی بود مانند تخم کبوتر. خاتمه غضروف كتفیه مثل بیض الحمامه (مناقب آل ابیطالب / جلد 1 / صفحه 108)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر