۱۳۹۴ خرداد ۲۶, سه‌شنبه

بررسی علمی قرآن ( قسمت دوم )

زمین مسطح و تا بینهایت راست است؟!
      /// قرآن بیان می‌کند که الله زمین را کشید و آنرا مسطح گردانید.
    در رعد/3 قرآن می‌گوید که ما زمین را کشیدیم:
     وَهُوَ الَّذِی مَدَّ الأَرْضَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنْهَارًا وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ (رعد/3) و او كسی است كه زمین را گسترد و در آن كوهها و نهرهائی قرار داد و از تمام میوه‏ها در آن دو جفت آفرید شب را بر روز می‏پوشاند، در اینها آیاتی است برای آنها كه تفكر می‏كنند.
     مد در قرآن برای بیان چیزی که بطور کاملا مستقیمی کشیده و امتداد دارد بیان میگردد, در سوره ی فرقان، قرآن هنگامیکه از کشید شدن سایه و امتداد آن سخن می گوید, از کلمه ی مد استفاده می گردد:
     أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّكَ كَیْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاء لَجَعَلَهُ سَاكِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَیْهِ دَلِیلًا (فرقان/ 45 ) آیا ندیده‏اى كه پروردگارت چگونه سایه را گسترده است و اگر مى‏خواست آن را ساكن قرار مى‏داد آنگاه خورشید را بر آن دلیل گردانیدیم , پس نور خورشید برای آن دلیلی قرار دادیم .
     در حجر/19 نیز بیان شده که زمین را کشیدیم که باز از لفظ مد استفاده شده :
     هوَالأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَیْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنبَتْنَا فِیهَا مِن كُلِّ شَیْءٍ مَّوْزُونٍ (حجر/19 ) و زمین را گسترانیدیم و در آن لنگرها (كوهها)ى استوار افكندیم و از هر چیز سنجیده‏اى در آن رویانیدیم .
    پس از نظر قرآن, همانگونه که سایه راست است و اگر در فضائی بدون مانع قرار بگیرد، این راستی تا بینهایت ادامه دارد, زمین نیز اینگونه است.
      زمین ثابت است!
     زمین ثابت است و این را به روشنی در نمل/61 بیان می‌کند:
     أَمَّن جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِیَ وَجَعَلَ بَیْنَ الْبَحْرَیْنِ حَاجِزًا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ /یا كسی كه زمین را قرار داد، و در میان آن نهرهائی روان ساخت، و برای زمین كوههای ثابت و پا بر جا ایجاد كرد، و میان دو دریا مانعی قرار داد آیا معبودی با الله است ؟، نه بلكه اكثر آنها نمی‏دانند.
      و در غافر/64 نیز به این موضوع اشاره می‌کند:
     اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرَارًا وَالسَّمَاء بِنَاء وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ (غافر/64) الله كسی است كه زمین را برای شما ثابت قرار داد و آسمان را همچون سقفی (بالای سرتان) و شما را صورتگری كرد و صورتتان را نیكو آفرید، و از طیبات به شما روزی داد، این است الله پروردگار شما، جاوید و پر بركت است پروردگارتان كه پروردگار عالمیان است.
      اما اگر گفته شود که معنای" قرار" ثابت بودن نیست، پس پاسخشان به این گفته‌ی قرآن چیست که برای بیان ثابت بودن جهنم و آخرت از واژه‌ی "قرار" استفاده شده که به معنای خانه‌ی(جایگاه) ثابت است:
     جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ (ابراهیم/29 ) (دار القرار همان) جهنم است كه آنها در آتش آن وارد می‏شوند و بد قرار(جایگاهی) است.
     برای بیان ثابت بودن ابدی آخرت از لفظ دارالقرار استفاده شده است:
    یَا قَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِیَ دَارُ الْقَرَارِ (غافر/39 ) ای قوم من! این زندگی دنیا متاع زودگذری است، و آخرت سرای همیشگی است.
در ابراهیم/26 , کلمه‌ی خبیثه را مانند درخت خبیثه (فاسد) می‌نامد که آنرا از زمین بیرون آورده اند و در جای ثابتی است، در این آیه از لفظ قرار ندارد(ما لها من قرار) استفاده شده (وَمَثلُ كَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ و (همچنین) كلمه خبیثه را به درخت ناپاكی تشبیه كرده كه از زمین بركنده شده، و قرار و ثباتی ندارد.
     "ما لها من قرار" یعنی جای ثابتی ندارد و از حالت سکون در زمین خارج شده.
داستان خلقت زمین و آسمان در قرآن
      ابر از آسمان می‌روید.
 شرح کامل تناقضات قرآن در مورد آب و عرش
           داستان بارش تگرگ و نظریه‌ی اسلام در این زمینه، بسیار جالب است:
      أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُزْجِی سَحَابًا ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَیُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِن جِبَالٍ فِیهَا مِن بَرَدٍ فَیُصِیبُ بِهِ مَن یَشَاءُ وَیَصْرِفُهُ عَن مَّن یَشَاءُ یَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ (نور/43) آیا ندیدده‌ای كه الله به آهستگی ابر را می‏راند، سپس آنرا پیوسته و متراکم می‌گرداند پس دانه‏ هاى باران را میبینى كه از میان آن بیرون مى‏آید و از آسمان از كوههایى كه در آنجاست تگرگى فرو می‏ریزد و هر كس را بخواهد با آن (تگرگ) آسیب می‌رساند و آن را از هر كه بخواهد باز می‏دارد، نزدیك است که روشنى برقش چشم‌ها را (از بین)ببرد.
      در داستان طوفان نوح نیز به روشنی اشاره شده که ما در آن هنگام، در آسمان را باز کردیم و آب با شدت تمام بر زمین ریخت:
      فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاء بِمَاء مُّنْهَمِرٍ (قمر/11) آنگاه درهاى آسمان را به آبى سیل‏ آسا گشودیم‏ .
     اگر از دید قرآن، باران ناشی از تبخیر دریاهاست، در آن صورت در جریان طوفان نوح امکان نداشت که کل گیتی را آب فرا گیرد و هیچ خشکی بر جای نماند.
     مروارید از افتادن آب باران بر دهن صدف شکل می‌گیرد:
     در قدیم گمان می‌کردند که هرگاه باران می‌بارد، صدفها از درون دریا بیرون می‌آیند و دهنشان را باز می‌کنند تا آب قطره‌ی باران در دهانشان بیفتد و هر صدفی که قطره‌ی باران در دهنش افتاد درون او مروارید تشکیل می‌گردد.
     قرآن نیز دقیقا به همین نکته اشاره می‌کند:
      مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ (رحمن/19) دو دریا را روان كرد كه با هم برخورد كنند.
      بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا یَبْغِیَانِ (رحمن/20) میان آن دو حد فاصلى است كه به هم تجاوز نمى‏كنند.
     فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(رحمن/21) پس كدام یك از نعمتهاى پروردگارتان را منكرید.
     یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُاز (رحمن/22) از (برخورد) این دو دریاست که مروارید و مرجان پدید میاید.
       تقریبا تمامی مفسران قدیمی و قرآن چنین استنباطی از وجود دو دریا دارند
       قرطبی در تفسیر ایه 19 سوره رحمان از قول ابن عبای می‌گوید :
   قال ابن عباس : بحر السماء وبحر الأرض 
تفسیر طبری از همنین آیه:
  هما بحران أحدهما فی السماء و الآخر فی الأرض. 
و سایر مفسرین....
      ناگفته نماند که همین مفسرین نظر دیگری نیز دارند و آن اینکه ممکن است منظور از این دو دریا یکی دریای فارس (خلیج فارس) و دیگری دریای روم (مدیترانه) باشد.
---------------------------------------------
      استدلال مدعیان روشنفکری دینی.(رب المشرقین و رب المغربین)
     اما عده ای در بیان کروی بودن زمین استدال هائی می آورند که نه پیامبر اسلام این را فهمیده و نه ائمه؛ انگار اینان از آنها در این زمینه داناترند . یکی از این استدالها "رب المشرقین و رب المغربین" است ....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر