اعراب مسلمان بر کشور ما تاختند؛ خوردند و بردند و کشتند؛ ما ملت عجیبی هستیم که بخاطر کشته شدن کسانیکه در کشتن اجدادمان نقش داشتند بر سر و سینه میزنیم. تمام منابع معتبر تاریخی حکایت از دخالت علی و پس از او فرزندانش حسن و حسین در این کشتار دارند(1)، واقعیتهای تاریخی را میبینیم و همچنان چشمانمان را بر روی حقایق میبندیم، ما ملت عجیبی هستیم؛ کدامین ملت را سراغ دارید که بر ستمگران بر کشورش، سرزمینش، فرهنگش اشک بریزد و اجدادش را کافرانی اهل جهنم بداند، دشمنان آنان را پیامآور مهر دوستی بنامد و بر نکبتی که بر کشورش حاکم نمودهاند به خود ببالد؟ این دشمنی برگرفته از رهبرشان، کسی که خود را پیامبر خدا میدانست، گرفته شده است. مگر او نبود که آرزوی شکست ایرانیان در جنگ با روم را داشت؟
نزدیک به 14 قرن است که اگر به دینشان اندک انتقادی داشته باشی، گردنت را میزنند؛ اجازهی تعقل در اساس این دین را به کسی نمیدهند و ما از ته دل دینشان را دوست داریم و حاضریم به خاطر آنان جانمان را فدا کنیم؛ کسانیکه خود را اجداد باز مانده از آنان مینامند، سید و سالارخویش میدانیم؛ بر گور بازماندگان آن جنایتکاران گنبدها ساختهایم و آنان را متبرک میدانیم! ما ملت عجیبی هستیم!
و اکنون نیز با چشم خویش جنایاتی که بر حق فرزندان این بوم از سوی پیروان آن جنایتکاران روا داشته میشود را مشاهده میکنیم، جنایاتی نظیر: کشتار بیگناهان، تجاوز جنسی در زندانها و شکنجه دادنهای دردناک و اشکی از کسی بیرون نمیآید. این جانیان اهریمنی کیستند؟ آیا جز پروش یافتهگان همان افکار؟ تمام این جنایتهائی که مرتکب میشوند، برگرفته از دینشان میباشد و ما همچنان چشم را بر روی حقیقت میبندیم و دوست داریم واقعیتها را آنگونه که دوست داریم ببینیم نه آنگونه که هستند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر