قرآن در بیان مکانی که آب از آنجا نازل شده میگوید که "ما آب را از معصرات نازل کردیم"؛ هر جا که قرآن از نزول آب از آسمان سخن گفته باشد، منظورش باران است؛ این کتاب از ابر به عنوان معصرات که تقریبا معادل ابرهای فشرده باران زاست است یاد میکند:
وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاء ثَجَّاجًا (نباء/14) و از ابرها، آبى ریزان فرو فرستادهایم.
تا به وسیلهی آن دانهها را از دل زمین بیرون بیاوریم:
لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَنَبَاتًا (نباء/15) تا بدان دانه و گیاه برویانیم.
وَجَنَّاتٍ أَلْفَافًا (نباء/16) و باغهاى در هم پیچیده و انبوه.
در قرآن هر جا که از کلمهی نزول استفاده شده، نازل شونده مستقیما از سوی الله پائین آورده میشود، چیزهائی که مستقیما از طرف الله نازل شدهاند عبارتند از :
نور (منظور قرآن)(نساء/174) ، من و سلوی (اعراف/160)(غذائی مخصوص برای بنی اسرائیل)، کتاب و منظور قرآن است (مائده/145)(قرآن)، ترازو (حدید/25) ، آهن (حدید/25) ، لباس (جامه) (اعراف/26) و باران (فرقان/48) .
خلاف این جمله یعنی اینکه نازل شوند منشاء زمینی داشته باشد در قرآن وجود ندارد:
وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ وَإِنَّا عَلَى ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ (مؤمنون/18) و از آسمان آبى به اندازه فرو فرستادیم و آن را در زمین جاى دادیم و ما به از بین بردن آن تواناییم.
این آیه چیزی جز آنچه که در بالا بیان کردم را نمیگوید؛ بنابر گفته تمامی مفسران قدیمی و به نام قرآن، منظور از اینکه ما آب را در زمین قرار دادیم، آب چاه و جوشیدن چشمه از دل زمین میباشد(1) و در ادامه میگوید که ما قادریم همین آبهائی که از زمین بیرون میآوریم را خشک کنیم؛ اصولا در تمام قرآن هر جا نزول آب گفته شده منظور همان باران میباشد.
اما منشاء این ابرها کجاست؟
قرآن از قول هدهد خطاب به سلیمان از پنهان آسمان و زمین سخن میگوید که الله آن را آشکار میکند، این کتاب میخواهد بگوید همان گونه که منشاء گیاهانی که با بارش باران در طبیعت از دل زمین بیرون میآیند زمینی است، منشأ ابرها هم از آسمان است، زیرا از دید قرآن، آسمان جسمی است حقیقی که مانند سقفی بالای زمین و با ستونهای نامرئی بنا نهاده شده است:
أَلَّا یَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِی یُخْرِجُ الْخَبْءَ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَیَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ (نمل/25) چرا برای الله آن کسی كه پنهان آسمانها و زمین را خارج میكند، سجده نمیکنند؟ و آنچه را پنهان میکنید و آشکار نمیسازید، میداند.
شاید کسی بگوید "شما از کجا مطمئن هستید منظور از پنهان شدهی آسمان که الله آن را آشکار می کند، ابر است؟" برای رسیدن به پاسخ، سراغ فهم علمای دینی و مفسران بزرگ و به نام قرآن میگیریم که فاصلهی زمانی آنها با محمد بسیار کمتر از ما بوده و در نتیجه فهم ایشان از این آیه به محمد نزدیکتر است.
1- بغوی متولد سال 433 هـ ق در تفسیرش با عنوان معالم التنزیل در شرح همین آیه میگوید که منظور از الخبء السماء باران و خبء الارض، گیاهان است. (2)
2- طبری متولد سال 224 هـ ق در تفسیرش همین نظر را دارد، او در این زمینه احادیث زیادی را به نقل از یاران محمد بیان کرده میگوید "منظور از خبء السماء باران و خب الارض گیاهان هستند"؛... در یکی از این احادیث بیان میکند که در ابتدای خلقت، آسمان بر زمین چسبیده بود، باران نمیتوانست بر زمین بریزید تا گیاهی رشد کند، الله آسمان را از زمین جدا نمود و بالا برد، سپس از آسمان باران بارید.(3)
3- ابن کثیر متولد 700 هـ ق که باز از مفسرین به نام قرآن است و تفسیرش که مستند به احادیث محمد میباشد، میگوید: "منظور از خبء السماء باران است". (4)
4- علی ابن ابراهیم قمی که استاد کلینی و از قدیمیترین مفسران شیعه در تفسیر همین آیه میگوید "منظور از خبء السماء باران است".(5)
البته از آنجائی که این کتاب در طول 23 سال آن هم به صورت شفاهی بیان شده در جاهای مختلف پراکنده گوئی مشاهده میکنیم؛ مثلا از دید قرآن در جهان دو دریا وجود دارد، یکی دریای شیرین و دیگری دریای شور:
وَهُوَ الَّذِی مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَیْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَّحْجُورًا( فرقان/53) اوست كسى كه دو دریا را به سوى هم روان كرد این یكى شیرین گوار و این یكى شور تلخ است و میان آن دو مانعی محکم قرار داد.
این آیه خیلی مبهم است و برای درک بهترش، سایر آیات مرتبط را مینویسم:
مرج الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ (رحمن/19) دو دریا را روان كرد كه با هم برخورد كنند.
بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا یَبْغِیَانِ (رحمن/20) میان آن دو حد فاصلى است كه به هم تجاوز نمىكنند.
فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (رحمن/21) پس كدام یك از نعمتهاى پروردگارتان را منكرید.
یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ (رحمن/22) از (برخورد) این دو دریاست که مروارید و مرجان پدید میآید.
در قدیم گمان میکردند که هرگاه باران ببارد، صدفها از درون دریا بیرون میآیند، دهنشان را باز میکنند تا قطرهی باران بر دهانشان بیفتد، صدفی که قطرهای باران در دهنش افتاد؛ درون او مروارید تشکیل میگردد، قرآن هم دقیقا به همین موضوع اشاره دارد.
در قرآن هیچ جا سخن از خلقت آب به میان نیامده است.
در این کتاب از خلقت همه چیز سخن گفته غیر از دو چیز که در مورد آنان سکوت کرده است:
2- آب.
در مورد آب از دید قرآن دو حالت متصور است که در صورت درستی یکی دیگری اشتباه است، یکی ازلی بودن آب و دیگری مخلوق بودن آن.
آب ازلی است درست مانند خود الله و عرشش، زیرا قرآن میگوید پیش از پیدایش زمین و آسمان عرش الله بر آب قرار داشت:
وَهُوَ الَّذِی خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِیَبْلُوَكُمْ أَیُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَیَقُولَنَّ الَّذِینَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِینٌ(هود/7)و اوست كسى كه آسمانها و زمین را در شش هنگام آفرید و عرش (تخت پادشاهی) او بر آب بود تا شما را بیازماید كه كدامیك نیكوكارترید و اگر بگویى شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد قطعا كسانى كه كافر شدهاند خواهند گفت این جز جادوئی آشكار نیست.
برخی از مسلمین چون با تناقض در این آیه مواجه هستند، برای توجیه، عرش الله را به معنای معنوی تخت پادشاهی یا همان قدرت تفسیر میکنند، اولا طبق شرحی که در اینجاداده شده، حتی در قرآن هنگامی که سخن از عرش پادشاه است، باز معنی همان تخت را میدهد؛ زیرا فهم محمد چنین است و در ثانی اگر به معنی قدرت باشد، پس یعنی قدرت الله در اینجا بر آب قرار داشت؟ ضمنا این آیه را چگونه توجیه میکنند که الله پس از خلقت آسمان هفتم بر عرش قرار گرفت:
اإِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَكَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ (اعراف/54) به درستی که پروردگار شما الله است كه آسمانها و زمین را در شش روز آفرید، سپس بر عرش قرار گرفت روز را به شب كه شتابان آن را میخواهد مىپوشاند و خورشید و ماه و ستارگان را كه به فرمان او رام شدهاند؛ آگاه باش كه پیدایش و امر ویژهی اوست مبارک است الله پروردگاه جهانیان.
یعنی از دید ایشان الله قبل از پیدایش جهان بر قدرتش نبود؟ اگر نبود پس آیا قدرتی نداشت؟ و یا در روز قیامت:
وَانشَقَّتِ السَّمَاء فَهِیَ یَوْمَئِذٍ وَاهِیَةٌ (الحاقه/16) و آسمان از هم شکافته شود و در آن روز است كه آن از هم گسسته باشد.
وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَیَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمَانِیَةٌ (الحاقه/17) و فرشتگان در اطرافش هستند (در اطراف آسمان) و عرش پروردگارت را آن روز هشت (فرشته) بر سر خود حمل میکنند.
یعنی ایشان معتقدند که 8 تن از فرشتگان در آن روز (روز قیامت)، قدرت الله را حمل میکنند؟ شرح تناقضات قرآن در مورد جهنم و جهنمیان.
اما این نظریه با آموزشهای اسلامی در تناقض است، قرآن میگوید "ما پیش از اینکه طبقات آسمان را به صورت 7 طبقه از هم جدا کنیم هر آنچه که در زمین است را برای شما خلق نمودیم":
هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَكُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (بقره/29) او کسی است كه همه آنچه در زمین وجود دارد، برای شما آفریده سپس به آسمان پرداخت، و آنها را به صورت هفت آسمان محکم نمود و او به هر چیز آگاه است.
در این مورد میان مفسرین قرآن اختلاف نظر اساسی وجود دارد، برخی معتقدند که آب اولین مخلقوق خداست، زیرا عرش الله بر آن قرار داشت، یعنی نخست آب را خلق نمود، سپس عرشش که بر آب قرار داد؛ این نظریه با دیگر آیات قرآن در تضاد اساسی است؛ زیرا از دید قرآن، الله پیش از خلقت هر مخلوقی آن را در کتابی مبین مینوشت:
وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِی السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِلَّا فِی كِتَابٍ مُّبِینٍ (نمل/75) و هیچ موجودی پنهان در آسمان و زمین نیست مگر اینكه در كتاب مبین (در لوح محفوظ و علم بیپایان پروردگار) ثبت است. شرح قضاو و قدر و بیان تناقضات قرآن در این رابطه.
بنابراین، برخی از مفسرین قرآن مانند طبری که از قول ابن عباس در تاریخش (تاریخ طبری/ج1/ص22) میگوید "الله قلم را پیش از آب خلق نمود"، معقدند که قلم اولین مخلوق است، زیرا الله با قلم تقدیر را نوشته است. (6)
مسلم نیشابوری در صحیحش معتقد است که الله تقدیر مخلوقاتش را 50،000 سال پیش از خلقت آسمانها و زمین نوشت. (7)
موضوع اصلی که مانع از این گردیده محمد ابن عبدالله دیدگاهی در مورد منبع پیدایش آب داشته باشد این است که او اعتقاد داشت تمام موجودات زنده، زنده بودنشان از آب است:
أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلَا یُؤْمِنُونَ(انبیاء/30) آیا كسانى كه كفر ورزیدند ندانستند كه آسمانها و زمین هر دو به هم چسبیده بودند و ما آن دو را از هم جدا ساختیم و هر چیز زندهاى را از آب پدید آوردیم آیا ایمان نمىآورند.
و در حای دیگری میگوید "الله زندهای همیشگی است ":
اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ... (بقره/255) الله (کسی) است که غیر از او خدائی نیست، او زندهای است پابرجا که نه چرتی میزند و نه به خواب سنگین میرود...
بنابراین راز سکوت قرآن در مورد خلقت آب را باید در همین موضوع جست؛ زیرا اگر بگوید که آب مخلوق است، پس الله زندهای است که حیاتش را از آب گرفته.
در حالت کلی خلقت آب و تختی که الله بر آن پادشاهی جهان میکند (عرش) یکی از تناقضات اساسی اسلام و اعتقادات این دین میباشد، گرچه علماء اسلام کوشش دارند تا این بحثها را میان تودهی مردم نیاورند.
=========================================================
پاورقی
(1) بغوی:
( فأسكناه فی الأرض ) یرید ما یبقى فی الغدران والمستنقعات ، ینتفع به الناس فی الصیف عند انقطاع المطر.
قرطبی:
والماء المنزل من السماء على قسمین : هذا الذی ذكر الله سبحانه وتعالى وأخبر بأنه استودعه فی الأرض ، وجعله فیها مختزنا لسقی الناس یجدونه عند الحاجة إلیه ؛ وهو ماء الأنهار ، والعیون ، وما یستخرج من الآبار . وروی عن ابن عباس وغیره أنه إنما أراد الأنهار الأربعة : سیحان ، وجیحان ، ونیل مصر ، والفرات . وقال مجاهد : لیس فی الأرض ماء إلا وهو من السماء . وهذا لیس على إطلاقه ، وإلا فالأجاج ثابت فی الأرض ، فیمكن أن یقید قوله بالماء العذب ، ولا محالة أن الله تعالى قد جعل فی الأرض ماء وأنزل من السماء ماء .
تفسیر القمی شیعه: "و انزلنا من السماء ماء بقدر فاسكناه فی الارض" فهی الانهار والعیون والابار.
و...
(2) خبء السماء: المطر و خبء الارض، النبات .
(3) یخرج المخبوء فی السماوات و الأرض من غیث فی السماء و نبات فی الارض و نحو ذلک .... الذی یخرج الخبء فی السماوات والأرض قال: خبء السماء و الارض ما جعل الله فیها من الارزاق، و المطر من السماء، و النبات من الأرض؛ كانتا رتقا لا تمطر هذه و لا تنبت هذه ففتق السماء...
(4) خبء السموات و الأرض: ما جعل فیها من الارزاق؛ المطر من السماء و النبات من الارض.
(5) ألا یسجدوا لله الذی یخرج الخبء فی السماوات، ای المطر و فی الارض النبات. (جلد 2 صفحه 127)
(6) ابن عباس قال "اول ما خلق الله من شی القلم فجرى بما هو كائن..."
(7) سمعت رسول الله (ص) یقول: كتب الله مقادیر الخلائق قبل أن یخلق السماوات و الارض بخمسین الف سنه، قال وعرشه على الماء... (شرح النووی علی مسلم/کتاب صحیح مسلم/کاب القدر)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر