اعتقاد اسلام به مسخ حالتی است خاص از تناسخ که در قرآن و احادیث مختلفی به آن اشاره شده است
مسخ کردن یکی از عذابهای الهی است که عدم اعتقاد به آن موجب انکار قرآن و دستورات صریح اسلام میگردد، این واژه به معنای تغییر یافتن انسان از حالتی به حالت دیگر و یا از موجودی به موجود دیگر میباشد، مانند تبدیل انسان به میمون و یا دیگر جانوران.
یکی از معروفترین مسخهائی که در قرآن بدان اشاره شده، مسخ شدن قوم بنی اسرائیل به دلیل صید ماهی در روز شنبه بود:
وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَواْ مِنكُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِینَ (بقره/65) و همانانكسانى از شما (یهودیان)را كه در روز شنبه زیادهروی کردند دانستند، پس به آنها گفتیم میمونهائی رانده شده باشید.
فَلَمَّا عَتَوْاْ عَن مَّا نُهُواْ عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِینَ (الاعراف/166) پس هنگامیکه (یهودیان)از آنچه از آن نهى شده بودند سرپیچى كردند به آنان گفتیم میمونهائی راندهشده باشید.
و این توهین را نه فقط مخصوص یهودیان که در جای دیگر کل کسانیکه اسلام را قبول نکنند انسانهای لعنت شدهای هستند که به صورت خوک و میمون در آمدند:
قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُم بِشَرٍّ مِّن ذَلِكَ مَثُوبَةً عِندَ اللّهِ مَن لَّعَنَهُ اللّهُ وَغَضِبَ عَلَیْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِیرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُوْلَئِكَ شَرٌّ مَّكَانًا وَأَضَلُّ عَن سَوَاء السَّبِیلِ (مائده/60) بگو! آیا شما را به بدتر از این كیفر در نزد الله با خبر سازم؟ آن کسانیکه الله لعنتشان كرده و بر آنان خشمگین شده و از آنان میمونها و خوکها پدید آورده و (کسانیکه) طاغوت را بندگی کردند ایشان هستند كه از جایگاه بدتری برخوردارند و از راه راست گمراهتر هستند!
تمام تفسیرهائی که از این آیه شده، گویای این است که منظور ار کسانیکه در اینجا مسخ شدند یهودیان است؛ زیرا از واژهی "کونوا" استفاده شده است؛ هرگاه در قرآن چنین واژهای برای بیان پدیدهای بکار گرفته شده منظور "تکوین" یا به اصطلاح خودمانی" کُن و فیکونی" است؛ زیرا ولایت تکوینی بر جهان از جمله صفاتی است که زیر مجموعهی توحید ربوبیت قرار میگیرد.
طبری در تفسیر این آیات میگوید که جوانان یهود به شکل میمون درآمدند و پیرانشان هم مانند خوک(1)
قمی (از مفسران معتبر شیعه) در تفسیرش ضمن بیان داستان چگونگی تبدیل یهودیان به میمون، روایتی را هم از علی ابن ابیطالب نقل میکند که گویا ایشان مدعی هستند مخالفین ما چهرهای مانند میمون دارند که من آنها را میبینم(2)
محسن قرائتی در تفسیرش که با نام نور چاب شده به گونهای مسئله را عرضه میکند که گویا اسلام به گونهای از تناسخ اعتقاد دارد، وی از جمله معتقد است که شایعه سازان به صورت میمون و یا حرام خوران به صورت خوک مسخ میشوند و همچنین معتقد است که قاضی که بد قضاوت کند ممکن است به صورت کور متناسخ گردد.(3)
مجلسی در کتاب حُلیه المتقین از 12 گروه نام میبرد که به صورت حیوانات مختلفی مسخ شدند:
از حضرت امام موسی منقول است که حیواناتی که مسخ شدهاند دوازده صنف هستند:
فیل، پپش از آن پادشاهی بود که زنا و لواط میکرد.
خرس، اعرابی بادیه نشینی بود که دوبیتی میگفت.
خرگوش زنی بود که با شوهر خود خیانت میکرد و غسل حیض و جنابت نمیکرد.
شب پره (کسی بود که) خرمای مردم را میدزدید.
(ستاره) سهیل مردی بود که در یمن عشاری(4) میکرد.
(ستاره) زهره زنی بود که مردم میگویند هاروت و ماروت از او فریب خوردند.
میمون و خوک جماعتی از بنی اسرائیل بودند که روز شنبه شکار میکردند.
سوسمار و چلپاسه(5) گروهی از بنی اسرائیل بودند که در زمان حضرت عیسی(ع) چون مائده از آسمان نازل شد، ایمان نیاوردند و مسخ شدند؛ پس یک گروه ایشان به دریا رفتند و دیگری به بیابان.
عقرب مرد سخن چینی بود.
زنبور قصابی بود که از ترازو دزدی میکرد.
(حلیه المتقین/نویسنده علامه مجلسی/باب در بیان مجمل احوال و اقسام جانوران. اصل این کتاب فارسی است.
=================================================
=================================================
(1) حدثنی محمد بن سعد قال ، حدثنی أبی قال ، حدثنی عمی قال ، حدثنی أبی ، عن أبیه ، عن ابن عباس ، قوله : " فلما عتوا عن ما نهوا عنه قلنا لهم كونوا قردة خاسئین " ، فجعل الله منهم القردة والخنازیر . فزعم أن شباب القوم صاروا قردة ، وأن المشیخة صاروا خنازیر .
---------------------------------------
(2) در تفسیر قمى از پدرش از حسن بن محبوب از ابن ابى عمیر از ابى عبیده از ابى جعفر (علیه السلام ) روایت كرده كه گفت : در كتاب على بن ابیطالب چنین یافتیم كه : قومى از اهل"ایله" از دودمان "ثمود" در روزهاى شنبه ماهىهایى به امر خداى تعالى به سمتشان مى آمدند تا بدین وسیله اطاعتشان آزمایش شود، ماهى ها تا لب آب آمده و بلكه از دریا راه نهر را گرفته و تا درب منزلهاشان نزدیك مى شدند، و ایشان با اینكه ممنوع بودند، ماهیان را گرفته و مى خوردند، و علماى ایشان از صید آنها بازشان نمى داشتند، شیطان هم برایشان كلاه شرعى درست كرد و به عده اى از ایشان الهام كرد كه شما از خوردن آن ممنوع شده اید نه از صیدش، به همین جهت روز شنبه صید مى كردند و روزهاى دیگر آن صید را مى خوردند.
یکی از معروفترین مسخهائی که در قرآن بدان اشاره شده، مسخ شدن قوم بنی اسرائیل به دلیل صید ماهی در روز شنبه بود:
وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَواْ مِنكُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِینَ (بقره/65) و همانانكسانى از شما (یهودیان)را كه در روز شنبه زیادهروی کردند دانستند، پس به آنها گفتیم میمونهائی رانده شده باشید.
فَلَمَّا عَتَوْاْ عَن مَّا نُهُواْ عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِینَ (الاعراف/166) پس هنگامیکه (یهودیان)از آنچه از آن نهى شده بودند سرپیچى كردند به آنان گفتیم میمونهائی راندهشده باشید.
و این توهین را نه فقط مخصوص یهودیان که در جای دیگر کل کسانیکه اسلام را قبول نکنند انسانهای لعنت شدهای هستند که به صورت خوک و میمون در آمدند:
قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُم بِشَرٍّ مِّن ذَلِكَ مَثُوبَةً عِندَ اللّهِ مَن لَّعَنَهُ اللّهُ وَغَضِبَ عَلَیْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِیرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُوْلَئِكَ شَرٌّ مَّكَانًا وَأَضَلُّ عَن سَوَاء السَّبِیلِ (مائده/60) بگو! آیا شما را به بدتر از این كیفر در نزد الله با خبر سازم؟ آن کسانیکه الله لعنتشان كرده و بر آنان خشمگین شده و از آنان میمونها و خوکها پدید آورده و (کسانیکه) طاغوت را بندگی کردند ایشان هستند كه از جایگاه بدتری برخوردارند و از راه راست گمراهتر هستند!
تمام تفسیرهائی که از این آیه شده، گویای این است که منظور ار کسانیکه در اینجا مسخ شدند یهودیان است؛ زیرا از واژهی "کونوا" استفاده شده است؛ هرگاه در قرآن چنین واژهای برای بیان پدیدهای بکار گرفته شده منظور "تکوین" یا به اصطلاح خودمانی" کُن و فیکونی" است؛ زیرا ولایت تکوینی بر جهان از جمله صفاتی است که زیر مجموعهی توحید ربوبیت قرار میگیرد.
طبری در تفسیر این آیات میگوید که جوانان یهود به شکل میمون درآمدند و پیرانشان هم مانند خوک(1)
قمی (از مفسران معتبر شیعه) در تفسیرش ضمن بیان داستان چگونگی تبدیل یهودیان به میمون، روایتی را هم از علی ابن ابیطالب نقل میکند که گویا ایشان مدعی هستند مخالفین ما چهرهای مانند میمون دارند که من آنها را میبینم(2)
محسن قرائتی در تفسیرش که با نام نور چاب شده به گونهای مسئله را عرضه میکند که گویا اسلام به گونهای از تناسخ اعتقاد دارد، وی از جمله معتقد است که شایعه سازان به صورت میمون و یا حرام خوران به صورت خوک مسخ میشوند و همچنین معتقد است که قاضی که بد قضاوت کند ممکن است به صورت کور متناسخ گردد.(3)
مجلسی در کتاب حُلیه المتقین از 12 گروه نام میبرد که به صورت حیوانات مختلفی مسخ شدند:
از حضرت امام موسی منقول است که حیواناتی که مسخ شدهاند دوازده صنف هستند:
فیل، پپش از آن پادشاهی بود که زنا و لواط میکرد.
خرس، اعرابی بادیه نشینی بود که دوبیتی میگفت.
خرگوش زنی بود که با شوهر خود خیانت میکرد و غسل حیض و جنابت نمیکرد.
شب پره (کسی بود که) خرمای مردم را میدزدید.
(ستاره) سهیل مردی بود که در یمن عشاری(4) میکرد.
(ستاره) زهره زنی بود که مردم میگویند هاروت و ماروت از او فریب خوردند.
میمون و خوک جماعتی از بنی اسرائیل بودند که روز شنبه شکار میکردند.
سوسمار و چلپاسه(5) گروهی از بنی اسرائیل بودند که در زمان حضرت عیسی(ع) چون مائده از آسمان نازل شد، ایمان نیاوردند و مسخ شدند؛ پس یک گروه ایشان به دریا رفتند و دیگری به بیابان.
عقرب مرد سخن چینی بود.
زنبور قصابی بود که از ترازو دزدی میکرد.
(حلیه المتقین/نویسنده علامه مجلسی/باب در بیان مجمل احوال و اقسام جانوران. اصل این کتاب فارسی است.
=================================================
=================================================
(1) حدثنی محمد بن سعد قال ، حدثنی أبی قال ، حدثنی عمی قال ، حدثنی أبی ، عن أبیه ، عن ابن عباس ، قوله : " فلما عتوا عن ما نهوا عنه قلنا لهم كونوا قردة خاسئین " ، فجعل الله منهم القردة والخنازیر . فزعم أن شباب القوم صاروا قردة ، وأن المشیخة صاروا خنازیر .
---------------------------------------
(2) در تفسیر قمى از پدرش از حسن بن محبوب از ابن ابى عمیر از ابى عبیده از ابى جعفر (علیه السلام ) روایت كرده كه گفت : در كتاب على بن ابیطالب چنین یافتیم كه : قومى از اهل"ایله" از دودمان "ثمود" در روزهاى شنبه ماهىهایى به امر خداى تعالى به سمتشان مى آمدند تا بدین وسیله اطاعتشان آزمایش شود، ماهى ها تا لب آب آمده و بلكه از دریا راه نهر را گرفته و تا درب منزلهاشان نزدیك مى شدند، و ایشان با اینكه ممنوع بودند، ماهیان را گرفته و مى خوردند، و علماى ایشان از صید آنها بازشان نمى داشتند، شیطان هم برایشان كلاه شرعى درست كرد و به عده اى از ایشان الهام كرد كه شما از خوردن آن ممنوع شده اید نه از صیدش، به همین جهت روز شنبه صید مى كردند و روزهاى دیگر آن صید را مى خوردند.
طایفه دیگرى از ایشان كه اصحاب یمین بودند به اعتراض برخاسته و گفتند: ما شما را از عقوبت خداوند تحذیر مى كنیم، زنهار كه مخالفت امر او مكنید، طایفه سوم از ایشان كه اصحاب شمال بودند سكوت كرده و از اندرز ایشان لب فرو بستند و تازه طایفه دوم را ملامت كردند كه شما چرا گنهكاران را موعظه مى كنید، با اینكه مى دانید ایشان مردمى هستند كه خداوند به عذاب شدیدى عذاب و یا هلاكشان خواهد كرد.
آن طایفه در جواب گفتند: براى اینكه در نزد پروردگارتان معذور باشیم، و براى اینكه شاید گنهكارى از گناه دست بر دارد، خداى تعالى مى فرماید: "فلما نسوا ما ذكروا" به یعنى بعد از آنكه آن مواعظ را ندیده گرفته و همچنان به گناه خود ادامه دادند طایفه دوم به ایشان گفتند: از این به بعد با شما زندگى نخواهیم كرد، حتى یك شب هم در شهر نمى مانیم، این شهرى است كه خدا در آن نافرمانى مى شود، و خوف این هست كه بلایى بر شما نازل شود و ما را هم بگیرد.
على (علیه السلام ) سپس اضافه كردند كه این طایفه همانطور كه گفته بودند از ترس بلا از شهر بیرون رفته در نزدیكى شهر فرود آمدند، و شب را زیر آسمان بسر برده صبح رفتند تا سرى به اهل معصیت بزنند، دیدند دروازه شهر بسته شده و هر چه در زدند صداى احدى را نشنیدند، ناگزیر نردبانى گذاشته و از دیوار بالا رفتند، و مردى از نفرات خود را به بالاى نقطه اى كه مشرف به اهل شهر بود فرستادند تا خبرى بیاورد، آن مرد وقتى نگاه كرد گروهى میمون دمدار را دید كه صدا به صداى هم داده بودند، وقتى برگشت و آنچه دیده بود باز گفت همگى دروازه ها را شكسته و وارد شهر شدند، میمونها همشهریها و بستگان خود را شناختند و لیكن انسانها افراد میمونها را از یكدیگر تشخیص نداده و بستگان خود را نشناختند، وقتى چنین دیدند گفتند: شما را نهى كردیم و از عاقبت شوم گناه زنهار دادیم.
سپس على (علیه السلام ) اضافه كردند: به آن خدایى كه دانه هاى گیاه را در زیر خاك مى شكافد و خلایق را مى آفریند من قوم و خویش همان میمون ها را كه در این امت اند مى شناسم، مردمى هستند كه از كار زشت نهى ننموده، و در برابر آن اعمال غیرت نمى كنند، بلكه معروفى را هم كه بدان ماءمور شده اند ترك مى كنند، و در نتیجه دچار تفرقه شدند، خداى تعالى هم در حق ایشان فرموده : "فبعدا للقوم الظالمین پس از رحمت خدا دور باشند مردم ستمكار" همچنانكه در حق بنى اسرائیل فرموده : "و انجینا الذین ینهون عن السوء و اخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس بما كانوا یفسقون".
-------------------------------------------------
(3) تفسیر نور نویسنده قرائتی: یكى از احكام تورات، وجوب تعطیل كردن شنبه بود كه حرص و آز، گروهى از بنىاسرائیل را به كار واداشت و با حیلهاى كه بعداً خواهیم گفت، روزهاى شنبه، كار مىكردند. لذا خداوند، افراد حیلهگر را به صورت بوزینه در آورد تا درس عبرتى براى دیگران باشد. این ماجرا علاوه بر این آیه در سوره اعراف نیز آمده است. و اصولاً مسخ چهره، یكى از عذابهاى الهى و تحقّق قهر خداوندى است. گروهى از نصارى نیز بعد از نزول مائده آسمانى، كفر ورزیدند كه به شكل بوزینه و خوك در آمدند. «وجعل منهم القردة و الخنازیر» كلمهى «سَبت» به معناى قطع و دست كشیدن از كار است. چنانكه در آیهاى دیگر، دربارهى نقش خواب فرموده است: «وجعلنا نومكم سباتاً» و لذا شنبه، روز تعطیلى یهود، «یوم السبّت» نامیده شده است. "خاسئین" از ماده "خسأ" به معنى «طرد نمودن» است. این واژه ابتدا براى طرد سگ بكار رفته، ولى سپس به طور عام استعمال شده است. در آیه بجاى "قردة خاسئة". "خاسئین" فرموده كه صفت براى جمع مذكّر عاقل است، شاید این استعمال براى آن است كه جسم آنان تبدیل به بوزینه شده، نه روح و عقل انسانى آنان. زیرا در این صورت، عذابِ بیشترى مىكشند. هر چند كه برخى، همانند مراغى در تفسیر خود، مراد از بوزینه شدن را یك تشبیه دانسته و گفتهاند: این آیه نیز نظیر آیهى «كمثل الحمار» و یا «كالاَنعام» است. یعنى مسخ معنوى آنان منظور است، نه مسخ صورى و ظاهرى. ولى در تفسیر اطیبالبیان روایتى از پیامبر صلى الله علیه وآله نقل شده است كه فرمودند: خداوند هفتصد امّت را در تاریخ به خاطر كفرشان، تغییر چهره داده و به سیزده نوع حیوان، تبدیل شدهاند. همانگونه كه در روایات مىخوانیم دامنه مسخ در قیامت با توجّه به خصوصیّات روحى افراد، گستردهتر خواهد بود.
در قیامت مردم ده گونه محشور مىشوند:
1- شایعه سازان، به صورت میمون.
2- حرام خواران، به صورت خوك.
3- رباخواران، واژگونه.
4- قاضى ناحقّ، كور.
5 - خودخواهان مغرور، كر و لال.
6- عالم بىعمل، در حال جویدن زبان خود.
7- همسایه آزار، دست و پا بریده.
8 - خبرچین، آویخته به شاخههاى آتش.
9- عیّاشان، بد بوتر از مردار.
10- مستكبران، در پوششى از آتش.
----------------------------------------------
5- ظاهرا به معنی رمالی میباشد، ضمنا قلعهای در یمن به همین نام وجود دارد؛ در این قلعه با اسبابی هندسی منجمی میکردند.
----------------------------------------------
(4)عکس چلپاسه، مارمولکی که اعراب میخورند و از نظر اسلام حلال است:

1- شایعه سازان، به صورت میمون.
2- حرام خواران، به صورت خوك.
3- رباخواران، واژگونه.
4- قاضى ناحقّ، كور.
5 - خودخواهان مغرور، كر و لال.
6- عالم بىعمل، در حال جویدن زبان خود.
7- همسایه آزار، دست و پا بریده.
8 - خبرچین، آویخته به شاخههاى آتش.
9- عیّاشان، بد بوتر از مردار.
10- مستكبران، در پوششى از آتش.
----------------------------------------------
5- ظاهرا به معنی رمالی میباشد، ضمنا قلعهای در یمن به همین نام وجود دارد؛ در این قلعه با اسبابی هندسی منجمی میکردند.
----------------------------------------------
(4)عکس چلپاسه، مارمولکی که اعراب میخورند و از نظر اسلام حلال است:

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر